جدول جو
جدول جو

معنی تپه جیک - جستجوی لغت در جدول جو

تپه جیک(تَپْ پَ)
دهی از دهستان طاغنکوه است که در بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور و در سی هزارگزی شمال باختری فدیشه واقعاست. کوهستانی و معتدل است و 196 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ چِ)
دهی از دهستان حومه بخش صومای ارومیه. سکنۀ آن 231 تن، آب از چشمه، محصول آن غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ مَ)
دهی از دهستان باراندوزچای است که در بخش حومه شهرستان ارومیه و در بیست و شش هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و یکهزار و پانصدگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه واقع است. جلگه ای معتدل و سالم است و 369 تن سکنه دارد. آب آن از درین قلعه و محصول آن غلات و توتون و انگور و حبوبات و چغندر است شغل اهالی آنجا زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد و از شوسۀ مهاباد میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ یَ)
دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج است که در هفده هزارگزی جنوب روانسر ویکهزار گزی باختر راه اتومبیل رو کرمانشاه به روانسر، واقع است. جلگه ای سردسیر است و 137 تن سکنه دارد. آب آن از سراب روانسر. محصول آنجا غلات و حبوبات و برنج و صیفی است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ سَ)
دهی جزء دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران و دوازده هزارگزی شمال باختری شهر ری سر راه عمومی رباط کریم به ایستگاه راه آهن واقع است. جلگه ای معتدل است و 15 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی و چغندر قند و شغل اهالی آنجا زراعت است. راه شوسه دارد و تپه ای قدیمی در آنجاست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1). این ده را تپه سفید هم گویند
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ)
دهی از دهستان قاقازان است که در بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع است و 356 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(یَ جی)
دهی از دهستان حومه بخش شاهپور شهرستان خوی. واقع در پنجهزار و پانصد گزی خاور شاهپور و دو هزار و پانصد گزی شمال شوسۀ شاهپور به ارومیه. جلگه، معتدل، مالاریائی، دارای 150 تن سکنه. آب آن از رود خانه زولا، محصول آنجا غلات و حبوبات - شغل اهالی آن زراعت و گله داری صنایع دستی جاجیم و لباس بافی است. راه آن ارابه روست و تابستان از راه ارابه رو شاهپورمیتوان اتومبیل برد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ یَ چَ مَ)
ده کوچکی از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است جزء دهستان منجوان بخش خدا آفرین شهرستان تبریز. واقع در 12هزارگزی جنوب خداآفرین و 22هزارگزی راه شوسه اهر - کلیبر. آب آن از رود خانه محلی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
ولایتی از تراکیه (آسیای صغیر). (ایران باستان ج 2 ص 1245)
لغت نامه دهخدا
آتش زغال گداخته
فرهنگ گویش مازندرانی
سکویی که در دو سوی درواز های چوبی و بزرگ تعبیه می شد
فرهنگ گویش مازندرانی